در زندگی وقتهایی هست که آدمها شستشان را به فلسفهها و اعتقادات گذشتهشان نشان میدهند و میروند دنبال فلسفهها و اعتقادات جدید یا اصلاً فقط میروند. اما تا حالا فکر کردهاید که اگر بشر به جای اینکه بیاید و برود فقط میآمد، چقدر همه چیز هیجانانگیز و متفاوت بود…
معرفی مجموعهداستان کندال؛ نوشته آزاده حسینی تنکابنی؛ نشر سیفتال
جادوی یک قاچ تنهایی
شهلا خدیوی
آزاده حسینی تنکابنی متولد ۱۳۶۲ در تهران و کارشناس ارشد ژنتیک است. پیش از مجموعه داستان کندال، مجموعه «داستانهای دو نفره» از این نویسنده به چاپ رسیده است. «کندال» برای نخستین بار در سال ۱۴۰۰ از سوی انتشارات سیفتال منتشر و در اختیار مخاطبان ادبیات داستانی قرار گرفته است. این مجموعه شامل هشت داستان کوتاه ابدیت و یک شب، مرثیهای برای یک سوراخ، اتاق جادو، ماضی استمراری، هابنولا، قناری و دلفین، قصه ظهر جمعه و کندال است.
داستانهای این مجموعه، انسان امروزی را هدف گرفتهاند که با تردید، تنهایی، حسرت و عشق دست و پنجه نرم میکند. ما همچنان با انسانی تنها در قصهها روبهرو هستیم که در هر کدام از داستانها این تنهایی نمودهای متفاوتی مییابد. نویسنده نقاط خاصی از زندگی آدمها را برش میزند و به خواننده نمایش میدهد که اثرگذار و جالب است. ایدههای این مجموعه، آدمهایی هستند که بار سنگین تنهاییشان را به دوش میکشند. آدمهای رنجدیدۀ قصهها گرچه برخی از موارد به روی خود نمیآورند و گلایهای هم ندارند اما توان مقابله را در خود نمیبینند. آنها در نهایت دست خود را میگیرند و در جایی امن از خودشان پناه میگیرند. احساسات درونی مانند رنج و تنهایی در هر قصهای با نمود تازهای به خواننده ارائه میشود.
نویسنده نور را بر بخشی از زندگی قهرمان میتاباند و ما با بخشی ویژه از زندگی او روبهرو میشویم. در واقع نویسنده بر اثرگذارترین نقطه زندگی قهرمانِ قصه انگشت میگذارد و او را به مخاطب نمایش میدهد. داستانهای این مجموعه به صورت مستقل از هم نوشته شدهاند. در ادامه به طور مختصر به هر یک از داستانها پرداخته میشود.
داستان ابدیت و یک شب در فرم «داستان در داستان» نوشته شده است. قهرمان داستان، زنی است که به صورت راوی اول شخص زندگی شخصی خود را به قصهای در گذشته پیوند میدهد. قصهای در گذشته آورده شده که به هیچ وجه به محور اصلی داستان تحمیل نشده است. در داستان اصلی با زنی در دنیای واقعی و رئال روبهرو هستیم که در روابط خود با همسرش دچار تردید شده است. او در ذهنش به قصهای در جهانی غیرواقع پناه میبرد که در گذشتههای دور آن را شنیده و هماکنون با قهرمان آن همزادپنداری میکند. نقطه مشترک داستان اصلی و فرعی که در دل آن جای گرفته، بهای سنگین دانستن و کنجکاویهای بیمورد است. گرفتاری که به دنبال این برای آدمی فراهم میشود و او را در حسرت فرو میبرد. تنها نقطه مشترک این دو داستان، مضمون و تشابه عمل شخصیتهای آن دو است. داستان در دو مکان و در دو زمان جداگانه روایت میشود و در نقطهای به هم میرسند که درک خواننده را نسبت به درونمایه واحد داستانها ممکن میسازد. داستان اصلی به صورت راوی اول شخص و قصه دوم به صورت راوی سوم شخص آورده شده است.
مرثیهای برای یک سوراخ روایتی شیرین و اثرگذار از ماجرای دیوار برلین است. نویسنده با خلق موقعیت جالبی قهرمان آرمانگرا را در آن گرفتار میسازد. نویسنده از دل ماجرای تلخ دیوار برلین، موقعیت جذاب و گروتسک را بیرون میکشد و برای خواننده نمایش میدهد. داستان با تمرکز بر روی زندگی زنی ایرانی که صلحجو و صلحطلب است به صورت سوم شخص روایت میشود و پایان داستان بیش از هر بخش دیگر، خواننده را تحت تأثیر قرار میدهد.
اتاق جادو داستان زن جوانی است که به یک شیء جامانده وابستگی پیدا کرده و تمام کمبودها و حسرتهای گذشته خود را با آن داستانسرایی میکند. وابستگی به این شیء در افکار، روابط و تصمیمگیری زن میگذارد. در پایان داستان با شخصیتی روبهرو میشویم که با نقطه آغاز داستان متفاوت است. داستان به صورت سوم شخص نوشته شده است. مکان در داستان پررنگ است و قهرمان مسحور آنجاست. این داستان با پرداختن به ایده جذاب و بکر در ساخت شخصیتی خاص موفق عمل نموده است.
مهاجرت، دغدغه اصلی داستان ماضی استمراری است. داستان به صورت راوی اول شخص از سوی زنی روایت میشود. قهرمان با برقراری ارتباط به با شخصیت دیگر داستان دچار بازبینی افکارش میشود. او با تحت تأثیر قرار گرفتن از سوی شخصیت مقابلش که تجربههای زیادی از سرگذرانده تغییر میکند.
حسینی در هابنولا به صورت راوی سوم شخص از زنی میگوید که هر چه بر او میگذر عشق برایش دوردست و دور از دسترس است و او از این مسئله رنج میبرد. قناری و دلفین شخصیت خاص در این داستان، بهرغم منحصر به فرد بودن ویژگیهایش با سایرین، تصویرهای جالبی از زندگی و روابطش به خواننده ارائه میدهد. جملات قصار در جان و زبان شخصیتها مینشیند و اضافه نیست. قصه ظهر جمعه نیز با محوریت قراردادن و روایت سوم شخص از زندگی مردی تعریف میکند که دلخوشی و اعتبار زندگیاش به یک باره تحت تأثیر ظهر جمعه قرار میگیرد.
موقعیت مکانی در داستان کندال بسیار پررنگ است و تشخصیافته. نویسنده با پیوند این داستان و داستانی در گذشته که در خلال داستان اصلی میآورد به خواننده اهمیت این مکان را گوشزد میکند. این مکان مانند شخصیتی مهم در داستان است و مفهوم کلی قصه بر اساس آن شکل گرفته و پیش میرود. دختری که قهرمان داستان است با قرار گرفتن در این موقعیت به کشفی تازه دست مییابد و همین کشف، دستمایه تغییر و ماجرا میشود.
مجموعه داستان «کندال» با هفتاد و یک صفحه و قیمت پنجاه هزار تومان روانه بازار نشر شده است.
در قسمتی از داستان قناری و دلفین از این مجموعه میخوانیم:
در زندگی وقتهایی هست که آدمها شستشان را به فلسفهها و اعتقادات گذشتهشان نشان میدهند و میروند دنبال فلسفهها و اعتقادات جدید یا اصلاً فقط میروند. اما تا حالا فکر کردهاید که اگر بشر به جای اینکه بیاید و برود فقط میآمد، چقدر همه چیز هیجانانگیز و متفاوت بود؟ تصور کنید همه پیادهروها و خیابانها و قطارها و اتوبوسها مخصوص آمدن بودند. آنوقت چمدانها و ساکها به جای اینکه باز و بسته شوند، فقط باز میشدند یا …