با خانهنشین شدن افراد و بستهشدن راههای ارتباطی داخل با خارج از کشور و شوق دانستن از آن سوی مرزها داستانهای خارجی بازار بهتری داشت. از آنجا که این روزها با وجود خانهنشینی، هنوز انسانهای عصر حاضر با شتاب بیشتری زندگی میکنند و فرصت و حوصلۀ کمتری برای یکجانشستن و خواندن رمانهای چندصدصفحهای دارند، به خواندن داستان کوتاه از جنس ترجمههای آن ور آبی بیشتر روی آوردند…
نگاهی به مجموعه داستانهای خارجی در سالی که گذشت
سال ۹۹ ؛ اقبالی برای کتابها
مهسا شمسیپور
سال ۱۳۹۹ ژست عجیبی داشت. از اول آمده بود که زنگ پایان قرن را بزند. با آن نزدیکی تنگاتنگش به صد. انگار آمده بود اتفاق عجیبی را رقم بزند؛ که موفق هم شد. سال سرنگونشدنِ فرهنگ چندهزارساله به دست ویروس افسارگسیختهای که نفس انسان را از شرق تا غرب عالم برید. ایرانیان هر آنچه رشته بودند از آیین پرقدمتِ نوروز پنبه شد. انگار رسالت ۹۹ با آن ابتدا و میانه و انتها، همین بود که کاسه کوزۀ فرهنگ و سنت را جمع کند و ملت را در میان فاصلهگذاریهای اجتماعی، از اجتماع به کنج تنهایی پرتاب کند! ۱۳۹۹ به پایان رسید. سالی که با وجود بزرگترین ارقام، تهیترین سال قرن بود. سالی خالی. خالی از ارتباطات اجتماعیِ تنگاتنگ، سالی بدون کنشهای اجتماعی که مردم را غرق در مجاز ساخت. سالی بی فرجام، پر از خاکسپاری. خاکسپاری جسمهای بدون روح و فراموشیِ حس گرم فشردن دستها؛ سالی خالی از آغوش و بوسه.
با تمام این صفاتِ غمانگیز و وحشتی که ۹۹ به جان انسانها انداخت؛ اما انگار اقبال تنها برای کتابها رقمخورد و کتابخوانی رونق بیشتری گرفت. با ۹۹ انسانها بیشتر به خانهها هجوم بردند. هرکس زیر سقف خود پناه جست و بیشتر در تنهایی به یار مهربان روی آورد تا حس وحشت و تنهایی خود را با غرقشدن در دنیای داستان برای لحظاتی از بین ببرد. با خانهنشین شدن افراد و بستهشدن راههای ارتباطی داخل با خارج از کشور و شوق دانستن از آن سوی مرزها داستانهای خارجی بازار بهتری داشت. از آنجا که این روزها با وجود خانهنشینی، هنوز انسانهای عصر حاضر با شتاب بیشتری زندگی میکنند و فرصت و حوصلۀ کمتری برای یکجانشستن و خواندن رمانهای چندصدصفحهای دارند، به خواندن داستان کوتاه از جنس ترجمههای آن ور آبی بیشتر روی آوردند. در بین نفسنفسزدنها از بیم ابتلا به بیماری برای دورماندن از افکار منفی، کتابخوانی در سال ۱۳۹۹ به اوج خود رسید. مجموعه داستانهای خارجی زیادی نیز چاپ و منتشر شد که از بین آنها چند گزینه را از نظر میگذرانیم.
مجموعه «قصهها» به قلم غسان کَنَفانی و برگردان غلامرضا امامی توسط انتشارات روزبهان منتشر شد. امامی در این اثر ۲۶ داستان از این نویسنده تأثیرگذار جهان عرب را انتخاب و منتشر کرده است. مترجم در مقدمهای مفصل بر این کتاب که با شعری از محمود درویش شروع میشود و با شعری از نزار قبانی به پایان میرسد، به شرح زندگی، زمانه و جهان داستانی این نویسنده شهیر فلسطینی پرداخته است. داستانهای کوتاه این مجموعه به ترتیب زمانِ نوشتهشدن در این کتاب جای داده شده تا مخاطب با مطالعه آنها به نوعی با سیر نویسندگی و تفکر کنفانی نیز آشنا شود و انعکاس هنری روزگار وی را در داستانهایش ببیند.
«داستانهای با اجازه» عنوان کتابی حاوی داستانهایی است که اسدالله امرایی آنها را با اجازۀ نویسندگانشان ترجمه کرده است. مجموعه ۱۸ داستان از نویسندگانی که نخستین بار امرایی آنها را با ترجمۀ داستان به جامعۀ ادبیات ایران معرفی کرده است. چهرههایی چون اولگا توکارچوک، خابی یر ماریاس، لارا واپنیار، پرسیوال اورت، اوئیز اردریک، بن لوری و دیگرانی که حالا دیگر مشهورند و سایر مترجمان نیز به سراغ آثار آنها رفتهاند. این مجموعه پیشتر دو بار توسط نشر قطره و امسال از سوی انتشارات گویا منتشر شده است. داستانها با موضوعاتی مختلف و بیوگرافی مختصری از نویسندگان همراه است.
«کتاب کوچک تنهایی» مجموعه داستانی مشتمل بر هفت داستان کوتاه از نویسندگان آمریکایی است که با ترجمه حسین مسعودی آشتیانی از سوی نشر کتاب کوچه در اختیار علاقهمندان به کتاب قرار گرفت. وجه اشتراک داستانهای این مجموعه موضوع تنهایی است که بیش از هر چیزی زندگی انسان معاصر را تحت تأثیر خود قرار داده و اغلب مسیرهای رفاه و مدرنیته، به حل و دست کم تعدیل این مسئله فزاینده منتهی میشود. جنسن بیچ، مایکل سیتزفسکی، دبورا ویلیس، کری لابن، ژان جونز نویسندگان داستانها هستند که آثارشان بر خلاف همه تعاریف ارائهشده از تنهایی تا به امروز، آن را به عنوان بخش ناگزیر زندگی حاضر، صرفاً تقبیح نکرده و حتی گاهی ستایش هم کرده است.
مجموعه داستان «پروازی بدون ملودی» کتابی شامل بیست و یک داستان کوتاه از نویسندگان ایتالیاییزبان است که از میان بیش از شصت داستان انتخاب و در دو فصل تنظیم شده است. فصل اول، سیزده داستان از نُه نویسنده مهم و تأثیرگذار ایتالیا دارد و در فصل دوم هشت داستان از هشت نویسنده گمنام این کشور میخوانیم. قبل ازشروع داستانها دربارۀ هر نویسنده مختصری آورده شده و شناخت موجزی در اختیار خواننده قرار گرفته است. داستانها به طور مستقیم از زبان ایتالیایی به فارسی برگردانده شده، اما در مواردی ترجمههای انگلیسی موجود نیز مورد توجه قرارگرفته است. همچنین ترجمهای تصویری نیز با هر داستان همراه است. مجموعه داستان «پروازی بدون ملودی» توسط ایلیا تهمتنی ترجمه شده و نشر مروارید آن را چاپ و منتشر کرده است.
«عاشقانهای در منهتن» مجموعهای است از هفت داستان کوتاه از جویس کرول اوتس، نویسندۀ معاصر آمریکایی. اوتس در این داستانها نه تنها به جستوجوی پلیدیهای درون انسان میپردازد، بلکه احساسات زیبا و پاکیهای نهاد انسانها را نیز جلوهگر میکند. او خواننده را در پی زنی پیمانشکن تا پایان داستان میکشاند و در نهایت او را با پایانی غیرمنتظره رودررو میکند. او از روزگار سالمندی تا خوشی جوانی موقعیتهای گوناگونی ارائه کرده و در نهایت پنجرهای گذرا و عمیق به روی جامعه آمریکایی میگشاید. هریک از داستانهای کتاب در عین سادگی با نگاهی تازه روایت میشوند؛ در حالی که عواطف انسانی نیز در داستانها موج میزند. داستانهای این مجموعه سرشار از پارادوکسی جذاب از بیرحمی ودلرحمی و یأس و امیدواری است. «عاشقانهای در منهتن» با ترجمه مهری شرفی به وسیله نشر ققنوس به چاپ رسیده است.
مجموعه داستان «میهمان شب» ده داستان کوتاه دارد که همگی در مکزیک میگذرد. جاییکه ب.تراون نویسنده کتاب بیشتر سالهای زندگی معماگونۀ خود را در آن گذرانده است. ب.تراون، برای خلق داستانهای این مجموعه از مسائل و موضوعات پیش پاافتاده تا حقایق جاودانه الهام گرفته است. داستانهایی پرکشش و سرشار از مضامین انسانی و آزادیهای فردی که خواننده را مجذوب خود میکند. مجموعه داستان «میهمان شب» نوشته ب.تراون با ترجمه منیژه عراقیزاده به وسیله نشر ققنوس به چاپ رسید.
مجموعه داستان «آتش گوگردین دوزخ» اثر یانگ گوا- ژا، یاسوناری کاواباتا، ریونو سوکه آکوتاگوا و دیگران با ترجمه قاسم صنعوی از سوی نشر دوستان چاپ و منتشر شد. داستانهایی که آینۀ تمامنمای سرزمین نویسندگان آن هستند. در این کتاب داستانهایی از نویسندگان کشورهای چین، کره جنوبی، کره شمالی و ویتنام آمده است. جالب اینکه پیش از داستان، بیوگرافی از هر نویسنده آورده شده است. این مجموعه با ترجمۀ قاسم صنعوی راهی بازار شد.
مجموعه داستان «نقشه قتل الویس پریسلی» مجموعهای از داستانهای کوتاه پلیسی است به قلم جنایینویسانی مانند ادگار آلن پو، استیون کینگ، مریهیگینزکلارک، جیمزهال و… . در این مجموعه، داستانِ «جنایت نهایی» اقتباسی است از آیزاک آسیموف برای ادای دین به شرلوکهولمز. داستان «خانهای در شیراز» اثر آگاتا کریستی داستان دیگر این مجموعه است که درآن به جای هرکول پوآرو، کارآگاه بازنشستهای به نام «پارکر پاین» به عنوان شخصیت اصلی معرفی شده و توصیفات کریستی از شهر شیراز خواندنی است. این مجموعه داستان توسط نوید فرخی ترجمه شده و به وسیلۀ نشر یاد آرمیتا منتشر شده است.
مجموعه داستان «سنگهای گرسنه» به قلم یکی از نویسندگان هندیِ پیشتاز در زمینه داستان کوتاه نگارش شده است و با پیروی از سبک رئالیسم تصویریِ روانشناسانه تصاویری را از طبقات و اقشار اجتماعی مختلف با تأکیدی ویژه بر زنان و کودکان به نمایش میگذارد. داستانهای کوتاه در این کتاب به صورت ساختارشکن از نظام، سنتها و قوانین ظالمانۀ حاکم بر جامعه که شکاف طبقاتی عمیقی را به وجودآورده و افکار متحجرانهای که بر مردم طی سالها تحمیل شده، حکایت میکند. در داستانهای کتاب، زنان از زاویهای منصفانهتر مورد توجه قرار میگیرند و نگاه جنسیتزدهای که برتری مردان را تأیید میکند با دیدی منتقدانه زیر ذرهبین قرار میگیرد. این مجموعه نوشتۀ رابیندرانات تاگور با ترجمۀ عبدالعلی براتی توسط نشر گویا به بازار کتاب عرضه شد.
کتاب «داستانهای کوتاه سرزمین عرب» نوشتۀ نجیب محفوظ و دیگران توسط علی جعفری ترجمه شده و نشر نشانه این مجموعه را منتشر کرده است. کتاب شامل داستانهای کوتاه از برخی کشورهای آفریقای شمالی (مصر، لیبی، مراکش) و سه داستان از عراق است. آشنایی با ادبیات سرزمینهای عرب و سنت و فرهنگ آنان از پارهای جهات به ما شباهت دارد و میتواند به شناخت ریشههای مشترک تاریخی و جامعهشناسی منجر شود. در این مجموعه کتاب آثاری از نویسندگان مطرح ادبیات عرب از جمله توفیق حکیم، نجوا بنی شتوان، ملائکه مستدرف و محمد خضیری ترجمه شده است.
«به سلامتی خانمها» منتخبی از صد داستان کوتاه و طنز آنتوان چخوف نویسندۀ روس است که توسط حمیدرضا آتشبر و بابک شهاب انتخاب، ترجمه و به وسیله انتشارات ماهریس منتشر شده است. برخی از داستانها همانطور که مترجمان در مقدمۀ کتاب به آن اشاره میکنند، پیش از این در ایران ترجمه شده، اما بیشتر داستانها برای بار اول است که ترجمه میشود. این مجموعه از داستانهای طنز کوتاه چخوف تا داستانهای خیلی خیلی کوتاه او را در برمیگیرد و از روی آخرین مجموعه آثار او منتشر شده است؛ چرا که هنوز هم در روسیه داستان جدید از چخوف پیدا میشود که پیش از این کسی از وجودش خبر نداشته است؛ به این سبب که چخوف داستانهایش را با نامهای مستعار گوناگونی امضا کرده بود.
«ده شب پریشانی» مجموعه داستانی از ناتسومه سوسهکی نویسندۀ ژاپنی، بزرگترین نویسندۀ تاریخ معاصر ژاپن است. او در کنار موری اوگای از چهرههای شاخص ادبیات جدید ژاپن روی تمام نویسندگان مهم این سرزمین تأثیر عمیقی گذاشته است. این کتاب مجموعهای از ده داستان کوتاه است که در هریک از آنها راوی کابوسی را که شب گذشته دیده تعریف میکند. شب اول کسی که رویا میبیند کنار بستر زنی که میگوید در حال مرگ است مینشیند و حالات او را قبل از مرگ شرح میدهد. شب دوم رویابین که در معبد حضوردارد، پس از ترک جایگاه کشیش اعظم، به اتاق خود برمیگردد و نقشهای که در سر دارد را مرور میکند. شب سوم، رویابین هنگام غروب با کودکی ششساله بر روی دوشش قدم میزند؛ به باور او بچه مال اوست و میداند که نابیناست و موهای سرش تراشیده است، اما نمیداند که کودک چه زمانی بینایی خود را از دست داده یا چرا موهایش را تراشیدهاند. این کابوسها در طول کتاب با فضایی رازآلود و در برخی مواقع سورئال ادامه مییابد و راوی به تشریح آنها میپردازد. یکی از کاربران سایت گودریدز این کتاب را مجموعهای از داستانهایی با قدرت پرداخت شخصیتها و فضای داستانی بسیار خوب توصیف کرده و به نوعی آن را پیشزمینۀ سورئالیسم دانسته است. این مجموعه داستان با ترجمه امیر قاجارگر، توسط انتشارات خوب چاپ و روانه بازار کتاب شده است.
مجموعه داستان «برایش آواز بخوان» نوشته امی همپل و ترجمه علی ستارزاده توسط انتشارات هیرمند منتشر و به بازار کتاب راه یافت. کتاب «برایش آواز بخوان» شامل داستانهای کوتاهی است از نویسنده تجربی به نام امی همپل. این کتاب جملات سادهای دارد که درک و ارتباط بین جملات آن، نیازمند تأمل عمیقی است و همین امر خواندن داستان را کند میکند. برخی داستانها، مانند یک شعر منسجم و کوتاه است. موضوع داستانهای کتاب در حمایت از طبیعت، حیوانات، خیانت، عشق و ترس است.
بیشک سال ۱۳۹۹ پر از مجموعه داستانهای ترجمه شده است و این همه قطرهای از دریای مجموعههای به چاپ رسیده است که از آن میان، میتوان داستانهایی خواند و روزگار تنهایی خود را با آن ساخت که به گفته مولانا « آب دریا را اگر نتوان کشید/ لیک قدر جرعهای باید چشید» و چشم دوخت به آغازی جدید. باشد که برایمان سرشار از خوبی، پاکی و سلامت باشد.