اگر زمان قدری میشد که برگردد و توقف کند ترجیح میدادم در یک عصر پاییزی با دو نویسنده مینشستم و چای مینوشیدم. اولی هوگو و بعدی داستایفسکی بود. دربارۀ چی حرف میزدیم؟ من حرف نمیزدم و فقط گوش میدادم…
منیرالدین بیروتی:
همنشینی با هوگو و داستایفسکی را ترجیح میدهم
در آستانۀ آخرین سالِ قرن و به بهانۀ فرا رسیدن بهار به سراغ منیرالدین بیروتی، رماننویس رفتیم و از او دربارۀ آخرین کتاب خوبی که خوانده، پرسیدیم. نویسندۀ رمان «بحر و نهر» گفت: آخرین کتابی که خواندم کتاب آخر یوسا بود به اسم «روزگار سخت».
آفرینندۀ مجموعه داستان «آرام در سایه» دربارۀ عادت ویژه و منحصر به فردش هنگام نوشتن داستان افزود: عادت ویژه را نمیدانم یعنی چی، اما اگر مداد نباشد حتماً نمیتوانم بنویسم. من شبها مینویسم؛ سکوت مطلق.
نویسندۀ رمان «سلام مترسک» دربارۀ قهرمان داستانی محبوب و همینطور ضدقهرمان یا شخصیت منفی و شرور داستانی که خیلی آن را میپسندد بیان کرد: قهرمان بزرگ و قابل احترام برای من استاوروگین است و ضد قهرمان راسکولنیکوف. چون خالق هر دو داستایفسکی است.
از بیروتی پرسیدیم اگر بنا باشد در یک عصر بهاری با شخصی چای بنوشد و گفتوگو کند، دوست دارد با کدام نویسندگان (در قید حیات و درگذشته) همنشینی داشته باشد و درباره چه موضوعی صحبت کند؟ وی گفت: اگر زمان قدری میشد که برگردد و توقف کند ترجیح میدادم در یک عصر پاییزی با دو نویسنده مینشستم و چای مینوشیدم. اولی هوگو و بعدی داستایفسکی بود. دربارۀ چی حرف میزدیم؟ من حرف نمیزدم و فقط گوش میدادم.
برگزیدۀ دورۀ ششم جایزۀ هوشنگ گلشیری برای رمان «چهار درد» دربارۀ سال ١۴٠٠ گفت: سال ۱۴۰۰ هم مثل تمام سالهای قبل.