در فاصلۀ نوشتن هر پاراگراف (در داستان کوتاه) و هر فصل (در داستان بلند) چند دقیقهای از نوشتن دست میکشم و قدم میزنم؛ بعد برمیگردم سراغ داستان… در این قدمزدنها، آنچه را نوشتهام ویرایش میکنم و آنچه را که قرار است ادامه بدهم به ذهن میسپارم و برمیگردم به داستان……
قباد آذرآیین:
با ارنست همینگوی همنشین میشوم
در آستانۀ آخرین سالِ قرن و به بهانۀ فرا رسیدن بهار به سراغ قباد آذرآیین، داستاننویس و منتقد ادبی رفتیم و از او دربارۀ آخرین کتاب خوبی که خوانده، پرسیدیم. نویسندۀ رمان «فوران» گفت: آخرین کتاب «حقارت» از فیلیپ راث ترجمه سهیل سمی از نشر نیماژ بوده است.
آفرینندۀ مجموعه داستان «چه سینما رفتنی داشتی یدو!» دربارۀ عادت ویژه و منحصر به فردش هنگام نوشتن داستان افزود: در فاصلۀ نوشتن هر پاراگراف (در داستان کوتاه) و هر فصل (در داستان بلند) چند دقیقهای از نوشتن دست میکشم و قدم میزنم؛ بعد برمیگردم سراغ داستان… در این قدمزدنها، آنچه را نوشتهام ویرایش میکنم و آنچه را که قرار است ادامه بدهم به ذهن میسپارم و برمیگردم به داستان…
نویسندۀ مجموعه «داستان من نوشته شد» دربارۀ قهرمان داستانی محبوب و همینطور ضدقهرمان یا شخصیت منفی و شرور داستانی که خیلی آن را میپسندد بیان کرد: من به چیزی به عنوان ضدقهرمان اعتقاد ندارم. همۀ شخصیتهای کتاب، قهرمانند و عزیز… شخصیتها را ما میسازیم و در واقع پارههایی از وجود ما هستند. پس ضد قهرمانی وجود ندارد…
از آذرآیین پرسیدیم اگر بنا باشد در یک عصر بهاری با شخصی چای بنوشد و گفتوگو کند، دوست دارد با کدام نویسندگان (در قید حیات و درگذشته) همنشینی داشته باشد و درباره چه موضوعی صحبت کند؟ وی گفت: فقط چای؟! حتمن با ارنست همینگوی همنشین میشوم؛ میبوسمش و میگویم: دست مریزاد ارنست!… وقتی هم داریم جدا میشویم ازش خواهش میکنم که حتمن سلام مرا به سانتیاگو برساند…
نامزد دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد برای رمان «فوران» دربارۀ سال ١۴٠٠ گفت: من آدم خوشبینی هستم… بنابراین سال ۱۴۰۰ را برای «داستان» سال امیدبخشی میبینم.