اسم داستان «چروکی بر جهان» است چون در جهان، جایی که آدمها به چیزهایی که با چشم میبینند، به طرزی غیرمنطقی پاسخ میدهند و به اطرافشان فقط نگاهی اجمالی میاندازند. جهان تحت کنترل آگاهی است و قدرتش بیشتر از زور قوانین است…

ترجمه از: آلا پاکعقیده
در باب درک و توهم
گفتوگوی دبُرا تریسمن با بِن اُکری نویسندۀ داستان «چروکی بر جهان»
* داستان شما «چروکی بر جهان» که این هفته در نیویورکر منتشر شده دربارۀ مردی است که متوجه میشود زنها ناگهان از او میترسند و میروند آن دست خیابان. شما به نژاد مرد اشارهای نداشتید، اما تجربهای که مرد توصیف میکند، شبیه زندگی خیلی از مردهای سیاهپوست آمریکا یا احتمالاً بریتانیا و جاهای دیگر است. فکر میکنید داستان شما دربارۀ هویت نژادی و ترس در برابر نژاد است؟
بِن اُکری: نوشتن داستان دربارۀ چیزی بدون آوردن نامش جالب بود؛ در این صورت خود داستان مفهوم آن چیز را با صدایی قویتر از اسم آن مفهوم توصیف میکند. از تجربۀ خودم شروع کردم که در طول زمان، زمینهای ساخت برای تاروپود واقعیتی که به عنوان بخشی از زندگی هضم شده است. این قضیه زمانی اتفاق میافتد که مفهومی را که میخواهید توصیف کنید، خیلی حیلهگر است و در حفرههای ذهن میلولد. بعد از مدتی طولانی دنبال راهی گشتم تا با تجربۀ اندک دیگران این داستان را بنویسم تا از طریق راهحلهای پوچی که شخصیت داستان برای حل مشکلش پیدا میکند، خراشهای روی روحش آشکار شود. داستان از طرفی دربارۀ فهم هم است؛ اینکه بفهمیم از چه طریقی دیگران ما را درک میکنند.
* آیا رگههای ادبیات گمانهزن در داستان وجود دارد؟ چرا عنوان داستان «چروکی بر جهان» است؟
بِن اُکری: جنبههایی هم از ادبیات گمانهزن در داستان وجود دارد؛ زمانی که ایدۀ برداشتن تصویر و سرگردانشدن با آن در اندوه قلب بشریت با طنز تلاقی میکند. اسم داستان «چروکی بر جهان» است چون در جهان، جایی که آدمها به چیزهایی که با چشم میبینند، به طرزی غیرمنطقی پاسخ میدهند و به اطرافشان فقط نگاهی اجمالی میاندازند. جهان تحت کنترل آگاهی است و قدرتش بیشتر از زور قوانین است، اما همۀ اینها توهم است و چروک افشای لحظهای آن توهم. حالا ما هم در همان زمان قرار داریم. ناهمخوانی بین رفتار پلیس و تظاهرات جان سیاهپوستان مهم است در واشینگتن و حمله به کاخ کنگرۀ ایالات متحده مثل همان چروک است.

اسم داستان «چروکی بر جهان» است چون در جهان، جایی که آدمها به چیزهایی که با چشم میبینند، به طرزی غیرمنطقی پاسخ میدهند و به اطرافشان فقط نگاهی اجمالی میاندازند. جهان تحت کنترل آگاهی است و قدرتش بیشتر از زور قوانین است، اما همۀ اینها توهم است و چروک افشای لحظهای آن توهم. حالا ما هم در همان زمان قرار داریم. ناهمخوانی بین رفتار پلیس و تظاهرات جان سیاهپوستان مهم است در واشینگتن و حمله به کاخ کنگرۀ ایالات متحده مثل همان چروک است.
* از بین همۀ مسائلی که در داستان وجود دارد، داستان به آسیب روانی زندگی در جامعهای اشاره دارد که به انسان به چشم موجودی خطرناک و تهدیدگر مینگرد. این قضیه به دلایلی من را یاد داستان «مرد نامرئی» رالف الیسون انداخت. آیا «چروکی بر جهان» تحت تأثیر اثر یا تجربۀ خاصی نوشته شده است؟
بِن اُکری: داستان برگرفته از هیچ اثری جز خود زندگی نیست، اما سختی کار شکستن ایدۀ پشتش به طرزی جدید بود. میخواستم داستان لحنی خنثی داشته باشد تا رفتار شخصیت داستان عجیبتر شود و در عین حال عادی به نظر برسد. پیچوتابهای کافکایی و کنایههای الیسون در داستان شناور است، اما این داستان بر اساس سنت حکایتهای قدیمی هم نوشته شده است؛ داستانهایی که در آنها عجیب و غریببودن، حقیقت را تار میکند. مثل داستانهای اخیر ملویل، یادداشتهای کوتاه هاثورن…
* قهرمان داستان در مخفی کردن صورتش پشت ماسک به احساس آرامش میرسد. آیا داستان در زمان همهگیری ویروس کرونا نوشته شده است؟ آیا زندگی اخیر ما با ماسک موجب خلق این داستان شد؟
بِن اُکری: تاریخ بر این داستان اِشراف دارد. یا شاید بهتر باشد بگویم، در مرز بین طرح اولیه و شروع نوشتن، تاریخ در داستان گام برداشت. سالها این ایده پسِ ذهنم بود تا اینکه راهی پیدا کردم که آن را بنویسم و بعد همهگیری کرونا باعث شد مردم ماسک بزنند. آرامشم را حفظ کردم و با یکی دو ویژگی به ماهیت نامتعارف ماسکهای داستان اشاره کردم. نویسنده فقط میتواند هدیههای را که تاریخ اتفاقی به او اعطا میکند، بپذیرد؛ یکجورهایی مثل نت تزئینی. اما همدستی واقعیت با داستان عجیب است. این اتفاق در سال ۲۰۱۹ موقع نوشتن رمان «هنرمند آزادی» هم به طرز قابل توجه و آزاردهندهای پیش آمد. اتفاقهای این جهان بین داستان و واقعیت، به گونهای متخلخل قرار داد.
* در آخر داستان، مرد ماسکی روی صورتش میگذارد و ماسک صورت خودش میشود. آیا باید آن را استعاره در نظر بگیریم؟ آیا ماسک واقعاً صورت اوست؟ آیا حقیقت وجودی شخصیت داستان ناپدید شد؟
بِن اُکری: خیلی مراقب بودم تا آن بخش را تا جای ممکن باز، مبهم و همچنین واضح نگه دارم. شاید مفهوم کلی حکایت در زمانی خلاصه میشود که ماسک صورت مرد میشود. شاید در همان نقطه کشف چروک جهان شروع میشود. اما لطفاً این هم یادتان باشد که من در دل سنتی بزرگ شدهام که ساختار ماسکها جادویی شفابخش روح و امری معنوی است که قدرت اجدادمان، جهان ارواح، قدرتهای جهان و دورکردن بدی را به هم وصل میکند. اینکه بدانیم چقدر از همۀ اینها روی داستان تأثیر گذاشته، بستگی به حدس خواننده دارد. آخرین ماسک شاید واقعیترین چیز در کل حکایت باشد؛ واقعیتر از ادراک مردم جهان. و شاید آنجا حقیقت وجود مرد تغییر کرد و به طریقی بیسر و صدا مبدل به چیز دیگری شد. نیاز برای نامرئیشدن، راهی را برای قدرت بیشتر مرد فراهم کرد تا راه حلی پنهانی برای خنثیکردن نگاه مدوسای جهان پیدا کند.
* شما مجموعه داستانی نوشتهاید به اسم «دعایی برای زندهها[۱]» که این ماه در امریکا منتشر میشود. داستانهای این کتاب ربطی به داستان «چروکی بر جهان» دارد؟
بِن اُکری: داستانهای کتاب «دعایی برای زندهها» دربارۀ جنبههای سیاسی و معنوی درک ما از چیزی است که واقعیت را میسازد؛ این مفاهیم واقعیت و رویا را تار میکند. در این مجموعه، بیستوچهار داستان و یک شعر هست. بعضی از این داستانها در قالب استوکوس[۲] هستند؛ سبکی که خودم ساختم که ترکیبی از داستانکوتاه و هایکو است. بقیه حکایتهایی طولانی است و به بعضی از داستانها شاید بگویید فلشفیکشن. اما همۀ این داستانها، حتی سیاسیترینشان، جستوجویی در ماهیت حقیقت است که بحثبرانگیزترین موضوع در کل هستی است. حس قدرت، ایدئولوژی، سیاست، عشق و ترس ما همه به آن مفهوم وابسته است. چه داستانها حول محور قحطی باشند، چه کارهای خشن بوکو حرام، آرزوی واهی برای بهدستآوردن بیزانس یا خلاصهکردن دنیا در فیلم و داستانی با ژانر کوانتوم[۳]؛ همۀ داستانها این ایده را مطرح میکنند که درگیری با ماهیت حقیقت اجتنابناپذیر است. «چروکی بر جهان» هم از این آرایهها و آزمایش استفاده میکند تا به طرحی گنگ و افسانهای برسد.
[۲] Stokus
[۳] ژانری ادبی که تجربۀ مدرن از زندگی در دنیای مادی را به تصویر میکشد و نشان میدهد چطور تئوری کوانتوم روی حقیقت تأثیر میگذارد.