یادداشتی بر رمان «سکوت قبرستان»؛ اثر آرنالدر ایندریدِیسن؛ ترجمه سارا یوسفی؛ انتشارات آوند دانش
وقتی کارآگاه قادر به حل معمای قتل نیست!
مهسا شمسیپور
در اذهان عمومی، دنیای ادبیات پلیسی و جنایی با نامهای خاصی گره خورده که به محض شنیدن ذهن خواننده به آن سمت و سو گرایش پیدا میکند. نامهایی مانند شرلوک هولمز از آن نامهایی است که به سرعت در ذهن خوانندۀ رمانهای پلیسی نقش میبندد. اما به جز چهرههای معروف و جاگرفته در ذهن، داستانهای بسیار جذاب و خواندنی دیگری نیز در دنیای ادبیات وجود دارند. آرنالدر ایندریدِیسن یکی از چهرههای مشهور در ادبیات جنایی ایسلند است.
آرنالدر ایندریدِیسن از پرمخاطبترین و مشهورترین نویسندگان پلیسینویس در ایسلند است؛ با شخصیت تغییرناپذیر و کنجکاوی با عنوانِ کارآگاه اِلِندور که در اکثر داستانها تکرار میشود. رمان «سکوت قبرستان» برندۀ جایزۀ بهترین رمان جنایی «نویسندگان انگلستان» در سال ۲۰۰۵ شده است. کتابهای ایندریدِیسن تا کنون به ۴۰ زبان ترجمه شده و جوایز بسیاری را از آن خود کرده است. ایندریدِیسن سال ۱۹۶۱ به دنیا آمد. وی در رشتۀ تاریخ دانشگاه ایسلند تحصیل کرد و ابتدا به عنوان روزنامهنگار مشغول به کار شد. اولین اثر او سال ۱۹۹۷ به چاپ رسید و از آن به بعد تنها به نوشتن پرداخت. او سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ نیز جایزۀ سالانۀ «گلس کِی آوارد» را دریافت کرد. جایزهای که هر ساله به یک اثر جنایی در کشورهای شمال اروپا اختصاص پیدا میکند. آثار این نویسنده در میان علاقهمندان به ادبیات پلیسی جایگاه ویژهای دارد.
«سکوت قبرستان» رمانی جذاب و پرکشش با روایتی نفسگیر است که داستان آن حول جنایتی در سالهای گذشته میگردد. جنایتی سربرآورده از خشونتی خانگی، سادیسم و جنون. این کتاب پس از انتشار به زبانهای مختلف ترجمه شده، مورد استقبال دوستداران ادبیات پلیسی قرارگرفته و توجه نویسندگان و منتقدان بسیاری را به خود جلب کرده است. «سکوت قبرستان» همچنین از مجموعه کتابهای تریلر روانشناسانۀ جهان است. این کتاب پاییز ۱۳۹۸ با ترجمۀ سارا یوسفی توسط انتشارات آوند دانش منتشر شده است. این اثر پیشتر نیز با ترجمهای از زهرا زارعی با عنوان «سکوت قبر، کاوشگریهای کارآگاه ارلندور» توسط نشر قطره به چاپ رسیده است.
در چند دهۀ گذشته نویسندگان منطقۀ اسکاندیناوی در ژانر جنایی، سبکی در رمان و سریالسازی به وجودآوردهاند با عنوان «نوآرنوردیک» که یک سبک در ادبیات داستان جنایی است و معمولاً از دیدگاه یک پلیس به نگارش در میآید و در اسکاندیناوی و کشورهای نوردیک مورد استفاده قرار میگیرد. کشورهای «نوردیک» به منطقهای در اروپای شمالی و اقیانوس اطلس گفته میشود.
کتاب «سکوت قبرستان» به نرمی و آرامی دو داستان را به موازات یکدیگر به پیش میبرد. یک داستان در گذشته و یک داستان در حال. داستانهایی که بیشتر به داستانهای رمز و رازدار و معماگونه نزدیک هستند. از آنجا که خوانندگانِ یک داستان جنایی و پلیسی بیشتر به دنبال کشمکش، هیجان، تعقیب و گریز و لحظات پر از درگیری و زد و خورد هستند، باید خاطرنشان کرد که «سکوت قبرستان» خالی از هریک از این رخدادهاست. داستان پر از معماهایی است که باید با آرامش خوانده و کمکم با دستان نویسنده باز و حل شوند. داستانها در کنار یکدیگر پیش رفته و به تدریج سرنخها به یکدیگر متصل و گره از راز داستان رمزآلود با روایتی از گذشتهای دور باز میشود. در میانه، داستان طوری ساده به نظر میرسد که خواننده حدسهای یکسانی را تا پایان داستان با خود همراه کرده و به تدریج که با داستان وارد حفرههای معماگونۀ آن میشود، به واقعیت داستان پی میبرد.
همۀ داستان، در زمان حالِ آن، پاسخ به این پرسش است که «استخوان متعلق به کیست؟» و «چرا قتل صورت گرفته است؟». شروع داستان در میانۀ پرهیاهوی یک مهمانی کودکانه است. اتفاقی که یک تکه استخوان را به داستان راه میدهد. با بیرونکشیدن استخوان، داستانِ از یاد رفتۀ پر زخمی از یک زندگیِ مدفون نیز از خاک سر برمیآوردِ و پای کارآگاه الندور و دستیارانش را به داستان باز میکند. به موازات جار و جنجالها برای پیداشدن بقایای استخوان، داستان به گذشته عقبگرد دارد. اینجا ماجرا به زندگی زنی کشیده میشود که به دست شوهری سادیسمی و خشن مورد آزار و اذیت قرار گرفته و به دنبال راه گریز و مکان امنی از کتکخوردنها و بدخلقیهای همسرش دست به فرار زده است. حالا زمان داستان به عقبتر میرود و قضایا را به داستانی گذرا از جنگ جهانی نیز گره میزند، با آن میآمیزد و پای افسران جنگ جهانی نیز برای کشف جرم و جنایتِ واقع شده به داستان بازمیشود. رمان «سکوت قبرستان» در بافتهای از گذشته و حال داستانی در رفت و آمد است.
ایندریدِیسن این کتاب را متمایز با دیگر آثار جنایی و پلیسی دنیای این ژانر داستانی نوشته است. میتوان گفت او بدون خونریزی و زد و خوردهای رایج کتابهای پلیسی، کارآگاه هوشیاری را به تصویر کشیده است. کارآگاه میانسالی با نام الندور که زندگی او داستان دیگری از زمان حال رمان است. داستان دیگری که آرنالد ایندریدِیسن موفق شده به موازات داستانهای پرکشش و جذابِ کتاب، خواننده را به دنبالکردن آن ترغیب کند، حکایت زندگی ناموفق کارآگاه و فرزندانی است که در فقدان او دچار نابهنجاری شدهاند. آنچنان که کارآگاه الندور در مواجهه با دنیای آشفته و پرآشوبی که متعلق به دختر معتادش است گیج و یکه خورده تا مدت زمان مدیدی حیران و انگشت به دهان میماند. کارآگاهی که خود در جامعهای پرجرم و جنایت، سرگرم پردهبرداری از ماجرای قتلها، جنایات و جرائم است؛ از زندگی خود غافل و در زندگی آشفته و ملتهب دخترش گرفتار شده است.
ویژگی متمایز دیگر رمان «سکوت قبرستان» در مقایسه با دیگر رمانهای پلیسی و جنایی در کشف معمای قتل انتهای داستان است که مانند دیگر کتابهای پلیسی در پایان، کارآگاه باهوش با وجود تمام سرنخهای داستان قادر به حل معمای قتل نمیشود و در نهایت هیچیک از حفاریها و کندوکاوهای شخصیتها در داستان، خواننده را به کشف معمای رازآلود استخوانهای مدفونشده نمیرساند؛ بلکه آنچه خواننده را به انتهای داستان و حل معمای پیچیدۀ صاحب استخوانها سوق میدهد، حضور ناگهانیِ زن سالخوردهای است که برای تمام سؤالات پاسخ مناسبی به همراه کشف معمای رازگونۀ داستان دارد.
2 Comments
هستی
خیلی عالی بود
رضا
چه خوب بود ترغیب شدم بخونمش