در نشست «ادبیات کودک و ملاحظات جامعهشناسی در آن» مطرح شد:
«کودکی»ِ مطلوب مهم است نه «کودک»ِ مطلوب!
نشست «ادبیات کودک و ملاحظات جامعهشناسی در آن» از سوی گروه مطالعات کودکی انجمن جامعهشناسی ایران با همکاری مرکز مطالعات و پژوهشهای کودکان، نوجوانان و جوانان دانشگاه الزهرا در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
در این نشست، شهرام اقبال زاده، نویسنده و مترجم با اشاره به مقاله «روشنگری» کانت افزود: در جامعهشناسی گروه مداخلهگران یا ذینفعان را داریم و در حوزۀ کتاب کودک، نویسنده، ناشر، منتقد، توزیعکننده، صفحهآرا، تصویرگر و حتی خانواده، همگی ذینفعاند جز کودک. کودک به عنوان یک انسان در ادبیات کودک مورد توجه قرار نمیگیرد. کودک به عنوان یک انسان مهم است و کودکی فینفسه مهم است نه اینکه بخواهیم کودک، آیندهساز، مدیر، سیاستمدار یا مخترع شود. چنانچه توران میرهادی میگفت دنبال کودک مطلوب نگردید، چون بقیۀ کودکان نامطلوب میشوند و تأکید میکرد که ما باید «کودکی مطلوب» را به کودکان بدهیم.
این نویسنده و مترجم با بررسی پیشینۀ نگاه جامعهشناختی به ادبیات کودک اولین سخنرانی در این باره را توسط توران میرهادی در اصفهان دانست و اضافه کرد: دومین مورد که مشخصاً به صورت تحقیق کتابخوانی انجام اما دیده نشد، پژوهش دکتر کمال فولادی بود و نفر بعدی حمیدرضا شاهآبادی است که با کتاب «مقدمه بر ادبیات کودک: بحثی در شناخت مفهوم دوران کودکی» به این موضوع پرداخته است.
این منتقد ادبیات کودک و نوجوان ضمن پرداختن به این موضوع که تبعیض جنسی و مردسالاری در ادبیات کودک ما غوغا میکند و جامعهشناسی ادبیات کودک باید اینها را نشان بدهد، خاطرنشان کرد: با شکلگیری جامعه مدرن یا صنعتی و سرمایهگذاری برای نخستین بار مردم و نه فقط طبقه نجبا، درباریان، اشراف یا روحانیون طراز اول کلیسا مورد اهمیت قرار گرفتند و بهتبع آن بهتدریج کودکان نیز طی فرآیندی که جان لاک و روسو و رمانتیکهایی مثل بلیک نیز طرح میکنند از توجه و اهمیت برخوردار شدند.
اقبالزاده در بخش دیگری از سخنان خود نیز ضمن پرداختن به شرایط کنونی کودکان در جامعه گفت: در روزگاری که فضای تنفس برای کودکان وجود ندارد؛ کودک چشمانداز ندارد؛ طبیعت را نمیبیند؛ آسمان را نمیبیند یا اگر بتواند باید آن را از لابهلای برجها ببیند، چگونه میتوان از شهر کودکمحور سخن گفت؟
حمیدرضا شاهآبادی:
«کودکی» در کشور ما مثل چراغی در معرض باد هر لحظه میتواند خاموش شود
حمیدرضا شاهآبادی پژوهشگر تاریخ نیز در نشست «ادبیات کودک و ملاحظات جامعه شناسی در آن» با تأکید بر اینکه سخنانش دریافتهای شخصی بر مبنای درک وی از فضاهای مطالعاتی، تجارب چندساله و مواجهه با مفهوم کودکی و ممکن است الزاماً صحیح و ثابت نباشد، اما میتوان آنها را به عنوان پیشنهادهایی برای بحث و بررسی و پردازش و گسترش و تبدیل به نظریههای ماندگار کرد، گفت: تولد مفهوم «کودکی» در ایران به دورۀ منتهی به مشروطیت نسبت داده میشود و انتشار کتاب «احمد» توسط عبدالرحیم طالبوف تبریزی را میتوان نقطۀ شروع فرضی این موضوع قرار داد که در سال ۱۳۱۲ قمری، ۱۲ سال قبل از فرمان مشروطیت و بیش از ۱۲۰ سال پیش در استانبول به چاپ رسیده است.
وی با اشاره به این مهم که به رسمیت شناختن «کودکی» در زمان نوشتن این کتاب اتفاق مهمی به شمار میرود، افزود: جریانی که موجب شکلدادن کتاب «احمد» شده، از خیلی وقت پیشتر توسط عباس میرزا نایبالسلطنه با اعزام تعدادی از دانشجویان ایرانی برای تحصیل به اروپا شروع شده و زخمهای دردآور و آزاردهندۀ دوران ایران و روس، تأثر جامعه ایرانی از این موضوع و مسائلی چون مرگ تقریباً یکسوم مردم ایران در دوران قحطی بعد از عهدنامههای گلستان و ترکمانچای از دلایل آن محسوب میشود.
این نویسنده ضمن پرداختن به این موضوع که پس از فرمان مشروطیت نخستین چیزی که به فکر روشنفکران جامعه رسید، توسعه در مفهوم جامعهشناختی و تحول و تغییر همهجانبه در جامعه بود، اضافه کرد: در این زمان بود که آرام آرام توجه به کودکان شکل گرفت و کودکان مبنای توسعه قرار گرفتند تا به شکلگیری توسعه و تحول اجتماعی کمک کنند. اگر میرزا حسن خان رشدیه در زمان ناصرالدین شاه برای ساخت مدرسه با مشکل مواجه شد، بعد از فرمان مشروطیت مورد تشویق قرار گرفت و البته گرایش به توسعه حداقل در دوران مشروطیت کاملاً جنبه سیاسی پیدا کرد تا جایی که خیلی مسائل از جمله ادبیات داستانی و گرایش به آن حتی تا دورههای بعد نیز با گرایش سیاسی شکل گرفت و در مواجهه با مفهوم کودکی هنوز نیز این مسئله وجود دارد.
خالق کتابهایی چون دروازۀ مردگان و دیلماج، امور سیاسی را ذاتاً امری موقت دانست که در جوامع پیرامونی از ثبات سیاسی برخوردار نیستند و در این باره گفت: شاید ما وقتی میگوییم کودکان آیندهسازان این مملکت هستند نیز داریم یک رفتار سیاسی انجام میدهیم و مضمون اصلی گفتمانهای تربیتی عملاً خلق انسان حاکم است. مفهوم کودکی نیز در قالب یک امر موقت و متغیر در کشور ما قابل تعریف است و مثل چراغ در معرض باد میتواند هر لحظه خاموش شود.
شاهآبادی با اشاره به این موضوع که ما میگوییم کودک هیچ نوع تکلیف اجتماعی بر گردن خود ندارد و از طرفی در بحران اقتصادی کنونی وقتی رقم وام ازدواج بالا میرود میزان کودکهمسری چند ده برابر میشود، ادامه داد: این یعنی از بین رفتن، موقتبودن و متغیربودن مفهوم کودکی و در رجوع به ادبیات کودک نیز وقتی دورههای مختلف پشت سر را بررسی کنیم، میبینیم همیشه شرایط اجتماعی که به شرایط سیاسی تبدیل میشوند، در خلق ادبیات کودک مؤثر بوده و در بسیاری مواقع نویسندگان متعددی را داریم که عملاً درحال رواج و پیادهسازی رفتار سیاسی هستند.
وی ضمن بیان این نکته که چه بخواهیم چه نخواهیم ادبیات کودک اهداف بزرگسالانهای را دنبال میکند و کودکان وسیلهای برای رسیدن به اهداف بزرگسالانه هستند، خاطرنشان کرد: واقعیت این است که بعد از حدود ۱۲۰ سال هنوز هم اندیشههای کودکمدارانه در کشور ما پا نگرفته؛ آموزش و پرورش ما از هفتسالگی بچهها را تحویل میگیرد؛ در بخش پیشدبستانی و مهدکودکها نگرشها و برنامههای دقیقی نداریم؛ بچهها به طور تصادفی در خانوادهها شکل میگیرند و ما هنوز در کشورمان یک نهاد متولی کودکان نداریم و هنوز نسبت به مفهوم کودکی و توجه، پذیرش و حتی تعریف آن در مراحل ابتدایی هستیم.
حسین شیخ رضایی:
اثر هنری تحت تأثیر شرایط اجتماعی تولید خود قرار میگیرد
در این جلسه حسین شیخ رضایی، پژوهشگر نیز گفت: در جامعهشناسی کودکی و نوجوانی هدف این است که ببینیم مفهوم کودک یا نوجوان که مفهومی برساخته است چگونه ساخته شده و در طول زمان تغییر میکند؛ اما در بحث جامعهشناسی ادبیات کودک، هدف و ایدۀ اصلی این است که اثر هنری به گونهای تحت تأثیر شرایط اجتماعی تولید خودش بوده و از ساختار و بافت اجتماعی تولید خودش متأثر است.
وی در ادامه با تأکید بر اینکه امروزه وقتی از جامعهشناسی ادبیات صحبت میشود به معنی بررسی جامعهشناختی مؤلف، اثر، مخاطب و نهاد ادبی است، افزود: اما در خصوص ادبیات کودک عناصری وجود دارند که خاص این ادبیات هستند و ما در ادبیات بزرگسال مابهازای آن را نداریم یا به این شکل نداریم و این مهم باعث بهوجودآمدن جامعهشناسی ادبیات کودک میشود.
وی با تبیین نظریه الیزا درسان، متخصص کتابداری در خصوص مفهوم تغییر بنیادین در ادبیات کودک، «وفور اتصال، تعامل و دسترسپذیری» را سه عامل مؤثر در شکل و محتوای ادبیات کودک و نوجوان دانست و گفت: درسان این تحقیق را حدود ۳۰ سال پیش شروع کرده که تکنولوژی دیجیتال و اینترنت در حال شکلگیری بوده و ادبیات کودک به واسطه فضای مجازی و اینترنت دچار تحول بنیادین شده است.
عضو هیأت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با اشاره به کتاب «سیاه و سفید» نوشتۀ دیوید مکاولی و ترجمه شیدا رنجبر به عنوان نمونهای از تغییر تکنیک و فرم در ادبیات کودک گفت: تصویر، صفحهآرایی و استفاده از فونتهای مختلف، عناصر خاص ادبیات کودکاند که تحت تأثیر عناصر اجتماعی و بافت تولید اثر قرار میگیرند. به عنوان مثال در این کتاب، چهار داستان به موازات هم پیش میرود که در جاهایی با هم پیوندهایی نیز دارند؛ یک شبکۀ غیرخطی ناتمام داستانها را هدایت میکند؛ متن خیلی کم و تصویر خیلی مهمتر است و همینها نشانۀ غلبه فضای مجازی است و اینکه نحوۀ صفحهآرایی و عرضۀ گرافیکی کار هم خیلی متفاوت است. پس این عوامل اجتماعی است که تکنیک و فرم ادبیات کودک را معیّن میکند.
وی پیگیری یک مفهوم در آثار ادبی طی توالی زمانی را یکی از راههای بررسی جامعهشناسانه ادبیات کودک برشمرد و گفت: میتوانیم ببینیم در گفتمانی که آثار ادبی در حال ساخت آن هستند، چه تغییراتی در حال انجام است و این تغییرات چه تناسبی با تغییرات اجتماعی بیرون از خود دارد. به عنوان مثال میتوان در پیکرهای از آثار ادبی مسئلۀ جنسیت را دنبال کرد تا مشخص شود گفتارهایی که حول محور جنسیت شکل گرفته چیست و چه تلقیها و تصورهایی از آن میشود و بعد بررسی کرد که آیا این تغییرات متأثر از عوامل بیرونی اجتماعی هست یا نیست. انگار که ادبیات نشانگر و نمایشگری است از اینکه محیط اجتماعی سازندۀ اثر ادبی چه تغییر و تحولی کرده است.
شیخ رضایی در بخش بعدی سخنانش به تبیین نمونۀ محتوایی تغییر ادبیات کودک مربوط به ایران بعد از انقلاب پرداخت و افزود: این بررسی نشان میدهد مفهوم مرگ و شهادت در جنگ ایران و عراق چگونه ساخته شده؛ این ساختهای مختلف چگونه تغییر کردند و این روند چه توازی با تغییرات اجتماعی داشته است. برای این کار محور زمان شامل ۵ عنصر «پیش از مرگ»، «لحظۀ مرگ»، «بلافاصله بعد از مرگ»، «زندگی پسین» و «سوگواری» و محور دیگری مبتنی بر سه عنصر مفهومی «تأکید بر فرد» یا «عمل انجامشده» یا «نتایج این کار» تعریف شده است.
گزارش از: زهره مسکنی