
زهره مسکنی
اوایل سال ۹۳ بود که عدّهای از اهالی جوان جامعۀ ادبی حین گفتوگوهایی در محافل داستانی از سر شور و شوق و علاقهمندی به این حوزه، در صدد راهاندازی نشریهای داستانی برآمدند. پر واضح است که عملیکردن چنین تصمیمی علاوه بر اشتیاقی که به آن اشاره شد، نیازمند تجربه و تخصص، وجود روحیۀ همکاری، صبر و حوصله، برنامهریزی دقیق، مدیریت هدفمند و بسیاری مسائل ریز و درشت دیگر بود. در چنین شرایطی، گروه جوان عزم خود را جزم کردند و پس از برگزاری جلسات متعدد و همفکریها و همیاریهای مداوم به نقطهای که مد نظر داشتند رسیدند. نتیجه این مداومتها و ممارستها به انتشار نخستین شماره نشریه «کافه داستان» منجر شد که مهرماه همان سال با هدف تلاش برای گسترش ادبیات داستانی به ویژه آثار ایرانی در دسترس مخاطبان قرار گرفت. از آن تاریخ تا دوازده شماره، همان فعالان جوانِ عرصۀ ادبیات داستانی حاصل تلاش خود در این مسیر را به صورت فایلهای پی دی اِف هر دو ماه یکبار منتشر کردند.
پروندههای مختلف، داستان، نقد و بررسی، یادداشت و … از جمله بخشهای مختلف این دوازده شماره بود که با صفحهآرایی استاندارد و در حدّ نشریات کاغذی به گونهای که قابلیت انتقال اطلاعات را به بهترین و سادهترین شکل داشته و بتواند مخاطب را متوجه و مشتاق این اطلاعات کند، آماده و عرضه میشد. این گروه متشکل از نفرات ثابت بیش از بیست نفر و همراهان گرانقدری که هر زمان کاری برای پیشبرد هدف از دستشان برمیآمد، همکاری و مشارکت مقطعی اما دلسوزانۀ خود را دریغ نمیکردند، نام «کافهداستان» را برای کار ارزندۀ خود برگزیدند تا یادشان بماند مأموریتی که برای خود تعریف کردهاند، حول محور گفتگو با نویسندگان و مترجمان ادبیات داستانی ایران میگردد. این گفتگوها با هدفِ یافتن راهکارهای موثر به منظورگسترش ادبیات داستانی به تهیه، تدوین و انتشار پروندههایی برای نامآورانی از جمله محمود حسینیزاد، جواد مجابی، کاوه میرعباسی، بلقیس سلیمانی، امیرحسین چهلتن، ناهید طباطبایی، ابوتراب خسروی، محمدمحمدعلی فرزانه کرمپور، فرشته احمدی، و … طی دوازده شماره مورد اشاره انجامید که آخرین شمارۀ آن در تیرماه سال ۹۵ منتشرشد.

دورهمی تحریریه کافه داستان ، ۱۳۹۶
اما ادیبان جوانِ خستگیناپذیر، با وجود دست و پنجه نرمکردن با انواع مشکلات متعددی که قطعاًبر دستاندرکاران فرهنگ و ادب پوشیده نیست، حین تدارک همین فایلهای پیدیاِف مدام در اندیشۀ تغییر قالب نشریه و ارتقای بیشترآن بودند که مهمترین هدف از این تفکر، دسترسی آسانتر و سریعتر مخاطبان به مطالب بود. بر همین اساس، مصطفی علیزاده سردبیر «کافه داستان» در یادداشت شماره هفتم نشریه مینویسد: «بله، یکساله شدیم؛ اما نه به این راحتی و به اندازۀ فقط دو کلمه؛ بسی رنجها که نبردیم و خون دلها و حرص و جوشها که نخوردیم …» و بهرغم همین خون دلها چیزی از جنس عشق و احساس به خواندن و نوشتن از داستان بود که گروه را در این مسیر پر فراز و نشیب همچنان به جلو هدایت میکرد. گاهی عدّهای به هر دلیل بریدند و رفتند و گاهی عدّهای دیگر با نفسهایی تازه و سری پر شور از راه رسیدند و گوشهای از کار را گرفتند تا کاروان همچنان در حرکت باشد که نتیجۀ این سفر پر رمز و راز رسیدن به ایستگاهی بود که خستگی را از تنها میزدود: «کافه داستان» در شهریور ۱۳۹۵ نخستین شمارۀ دورۀ جدید خود را از طریق سایت اینترنتی در اختیار مخاطبانی قرار داد که حالا دیگر آن را شناخته بودند؛ به ضرورتِ بودن آن ایمان داشتند و با پیامها و نظرات خود این موضوع را مرتب یادآوری کرده و با ابراز خرسندی کولهبار گروه را برای ادامۀ راه از ذوق و شوقِ تلاش لبریز میکردند.
«کافه داستان» در دورۀ جدید تا کنون که چیزی حدود دو سال و نیم را پشت سر گذاشته با گسترش و افزایش موضوعاتی چون سینما و ترجمه و … در بخشهای پرونده، پیشخان، نقد و بررسی، داستان، معرفی کتاب، یادداشت، گزارش، گفتوگو و … به راه خود ادامه داده است. کاروانسالار در آخرین شمارۀ پیدیاِف جسته گریخته نوید تغییرات در ادامۀ راه را داده بود: «… در آستانه دومین سالگرد انتشار مجله و قبل از آنکه به شماره سیزدهم برسیم، چهار راه پیش روی خودمان داشتیم… اول، انتشار مجله به همین شکل و به همین سیاق سابق که تقریباً دیگر غیرممکن است. دوم، به پیشنهادهای دوستان و صاحبنظران عمل کنیم و برویم سراغ مجله کاغذی که … سوم، تعطیلی «کافهداستان» که سادهترین راه است و در آن صورت اعضای تحریریهاش این فرصت را خواهند داشت تا زمان و انرژیشان را صرف کارهای خود و پرداختن به دغدغههای شخصی و نوشتن داستانهای ننوشتهشان نمایند، اما راستش را بخواهید دلمان نمیآید که حاصل زحمات فراوان کشیده شده را به همین راحتی رها کنیم. آنچه هست، ساده به دست نیامده؛ برایش پوستمان کنده شده! پس، میماند چهارمین راه. این که پوست بیاندازیم و دوباره متولد شویم.»
پوستاندازی و تولد دوباره بسیار ارزشمند بود. دغدغههای کتابخوانی در عصر بیحوصلگی؛ پرداختن به سفرنامهها و سفرنامهنویسی؛ مباحث گسترده در زمینۀ ترجمه و نگارش ادبیات نمایشی؛ ادبیات فانتزی، ژانر وحشت و … از مواردی بود که به تفصیل در بخش پرونده مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل اندیشمندان قرار گرفت. از سوی دیگر در بخش پیشخانِ هر شماره به آثار شاخص نویسندگان پرداخته شد که از آن جمله میتوان به تألیفات جدید کرمرضا تاجمهر؛ لیلا صادقی؛ رویا دستغیب؛ فرهاد کشوری؛ شرمین نادری؛ حافظ خیاوی؛ محمود حسینیزاد؛ زهرا عبدی؛ محمدحسن شهسواری و … اشاره کرد. همچنین پرداختن به مسائلی چون جشنوارۀ فیلم فجر؛ نمایشگاه کتاب؛ برخی فیلمها و سریالهای سینمایی؛ ماحصل کارگاههای ادبیاتی و … در قالب گفتگو و گزارش و یادداشت و … از سایر دستاوردهای دورۀ دوم نشریه «کافه داستان» به شمار میرود.
اینک و در آستانۀ سال جدید گویا همزمان با تحویل سال، «کافه داستان» نیز با توکل و توسل به خالق زیباترین قصههای هستی دل در گرو تغییر و تحولات دارد. در منزلگاهی اطراق کردهایم و چشم به «مقلب القلوب و الابصار» دوختهایم تا ببینیم ادامۀ راه را چگونه باید پیمود. کاروانسالار اگر چه خسته است و شاید نیازمند اندکی آسایش؛ اما مثل همیشه همراه و همدل و همپیمان. کاروانیان در اندیشۀ سفری چون گذشته پُر بار و و پِر یارند و تا سال جدید و شمارهای جدید شما را با تمام داستانهای شیرین زندگیتان به آفریدگار قصههای زیبا میسپارند. روزگارتان خوش و نوروزی باد.