
هدی انصاریان
کتاب کالای فرهنگی و اثرگذاری است که وجود آن مخصوصاً در جهان سوم، بهعنوان اساسیترین کالاها برای ارتقای فرهنگ بشر و بالابردن سواد سیاسی و اجتماعی لازم مینماید. از آن مهمتر، بهرهبردن و استفادۀ مداوم از کتاب است که از طرفی توسط مخاطب و از طرفی توسط ناشر مورد کمتوجهی قرار گرفته است. سرانه مطالعه در کشورهای جهان اول به مراتب بیشتر از کشورهای جهان سوم است و رونق و پیشرفت علمی آنان را نیز میتوان مدیون کتاب و فرهنگ کتابخوانیشان دانست.
عامترین تعریف از سرانۀ مطالعه، میانگین مدت زمان مطالعه یک نفر در شبانهروز است. مطالعۀ کتاب در ایران اصولاً یک امر فرهنگی و ارزش محسوب میشود. با این حال، در بین رسانههای ارتباط جمعی جایگاهی بسیار کمرنگ و دور از انتظار دارد. حتی چه اهمیتی دارد که طبق آمار دقیق، میزان دقایق مطالعۀ یک فرد ایرانی را در شبانهروز بدانیم؟! همین که این عدد زیر ده دقیقه است، کافی نیست! حداقل برای اندیشیدن و چارهجویی در حل این مشکل. به هرحال اختلاف زیاد میان آمارها و تعاریفی که از میزان و نوع مطالعه وجود دارد، امکان اعتماد به آمارهای ارائه شده را کاهش داده است.
به نظر میرسد در عصر حاضر و در جامعۀ کنونی با وجود اینترنت و فضای مجازی که اطلاعات را سهل و سریع در اختیار مخاطب قرار میدهد، احساس نیازی برای مطالعه وجود ندارد. کما اینکه آمار نشر کتاب در کشورمان هم صحهای است بر این باورِ غلط.
بر اساس آمار تعیین «سرانۀ مطالعه» به چهار شاخص تقسیم میشود. ۱) مطالعه غیردرسی ۲) مطالعه در فضای مجازی ۳) مطالعه رسانه و نشریات ۴) مطالعه ادیان و قرآن. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای جهان منظور از مطالعه، دقیقاً مطالعه کتاب است. یعنی مطالعۀ سایتها، روزنامهها و نشریات، ادعیهها و کتابهای گویا را در آمار مطالعه به شمار نمیآورند که با توجه به این توضیحات؛ طبق رتبهبندی گاردین از باسوادترین کشورهای جهان در سال ۲۰۱۶، میتوان به ترتیب از این کشورها نام برد: فنلاند، نروژ، ایسلند، دانمارک، سوئد، سوئیس، ایلات متحده، آلمان، لتونی و هلند.
به گفته دکتر محسن حاجیزینالعابدینی، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی، اگر بخواهیم تعریف دقیقی از سرانۀ مطالعه ارائه دهیم، باید مطالعهای را در نظر بگیریم که حرفهای و کاری و همچنین گذرا نباشد. بلکه باید خواندن از یک نطقهای آغاز شود، تفکری را دنبال کند و ساختاری ذهنی را در مخاطب ایجاد کند.
اخیراً کتابهای گویا وارد بازار کتاب شدهاند و بر آمار مطالعه تا حدودی تأثیرگذار هم بودهاند. چرا که نحوۀ استفادۀ راحتتری دارند. میتوان به طرفداران این نوع از کتابها و فهمشان از مطالعه هم امیدوار بود. مخصوصاً در زمانی که کتاب از سبد خرید خانوادهها حذف شده و دیگر کالای ضروی برایشان محسوب نمیشود. این رکود نه تنها در بازار کتاب مشهود است، که در بین جامعۀ نویسندگان و اهالی قلم هم با توجه به عدم تقاضای مخاطب، نوعی بیانگیزگی در نگارش دیده میشود و همۀ اینها بیتأثیر با سرانۀ آمار مطالعه در کشورمان نیست.
مطالعه در کودکی یکی از عناصر اصلی شکلگیری شخصیت کودک است. آشنا کردن کودکان با کتابخوانی تأثیر بهسزایی در رشد و تکامل آنها دارد. بنابراین توجه به موضوع کودکان و کتاب، باعث تربیت افرادی سالم در جامعۀ آینده خواهد شد. بسترسازی و هزینه برای ایجاد این فرهنگ در بین کودکان نوعی سرمایهگذاری نیز محسوب میشود.
در مقایسۀ آماری بین کشورهای مختلف به لحاظ نوع و میزان مطالعه، آمار مطالعه در ایران به نسبت ترکیه بسیار پایین است. این مسأله را حتی میتوان بر اساس تیراژ کتاب هم بررسی کرد. آنها بیش از شش هزار کتابفروشی دارند و همچنین ۱۵۰ مرکز بزرگ توزیع کتاب که میتوانند به راحتی کتابها را توزیع کنند و به دست مردم برسانند.
در روسیه دولت اقدامات جدی در زمینۀ مطالعه را لازم دانست و سال ۲۰۰۷ را سال مطالعه نامگذاری کرد که این اقدام در نهایت نتیجهبخش هم بود و به اعداد حیرتآوری رسید. چنانچه در سال ۲۰۰۹، ۱۱۰هزار عنوان کتاب جدید در روسیه به چاپ رسید که بیش از ۸۰ درصد این رقم، به نویسندگان و مترجمان روس اختصاص داشت. آمار نشان میدهد که روسها در حال بازگشت به دورۀ طلایی خود در عرصه کتاب و کتابخوانی هستند. آنها در کشورشان ۱۳۰ هزار کتابخانه دارند که از میان آنها هزار کتابخانه جزء پیشرفتهترین مراکز کتاب دنیاست.
در نهایت و با تمام این آمار و تفاسیر مطالعه و نحوۀ پرداختن به آن از هر طریق (کتاب گویا، اینترنت و فضای مجازی، نشریات و کتب مذهبی) که به افزایش آگاهی فرد بیانجامد، میتواند در بالا بردن فرهنگ عمومی جامعه و محیط پیرامون تأثیر داشته باشد.