
عباس باباعلی
جایزه ادبی هدایت از منظمترین جوایز ادبی داستانهای کوتاه چاپ نشده سالهای اخیر است که با تلاش جهانگیر هدایت (برادرزادۀ صادق هدایت) از سال ۱۳۸۱ به بهانۀ بزرگداشت یکصدمین سال تولد این نویسندۀ بزرگ پایهگذاری شده و به رغم محدودیتهای موجود، هر ساله برگزار شده است. از نکات برجستۀ این جشنوارۀ ادبی میتوان به جامعۀ آماری بالا و تعداد زیاد داستانهای شرکتکننده در این جشنواره اشاره کرد. برای مثال در دورۀ پانزدهم (سال ۱۳۹۵) حدود ۲۶۵۰ داستان در این جشنواره شرکت کرده بودند.
کتاب «۴۰ داستان برای صادق هدایت»، مجموعهای از داستانهای برتر و برگزیده این جایزۀ ادبی طی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴ دورۀ ۱۰ تا ۱۴) است. مجموعهای جالب، متنوع و خواندنی، با نثر، لحن، فضا و موضوعات داستانی متفاوت، از چهرههای عمدتاً جدید داستاننویسی ایران با ویژگیهایی که در کمتر مجموعۀ داستانی دیگری میتوان آنها را با هم یافت.
در مروری مختصر بر این مجموعه میتوان گفت به جز تعداد انگشتشماری از داستانها که شاید (از نظر نگارنده) هنوز جای ویرایش و بازنگری دارند، اکثر داستانهای این مجموعه چه از نظر فرم، زبان، ساختار، موضوع و … خوشخوان، خوب، موفق و قابل تأمل هستند.
برای آشنایی بیشتر، با هم نگاهی مختصر به بعضی از داستانهای این مجموعه میاندازیم.
داستان «جهنم به انتخاب خودم» برنده تندیس هدایت در ۱۳۹۳ نوشتۀ اسماعیل زرعی نویسنده کرمانی، صاحب چندین مجموعه داستان است. داستان با گم شدن «الف.جیم.ک»؛ که نام یکی از شخصیتهای فرعی رمان آقای نویسنده است، شروع میشود: «الف.جیم.ک» جوان بالقوه بلندقدی بود که روزهای آفتابی گوشۀ خیابان بساط پهن میکرد و روزهای برفی و بارانی کنج اتاقش لنگ هوا میکرد. فرت فرت سیگار میکشید و …»
داستان «خرس در آغوش درخت» برنده لوح افتخار سال ۱۳۹۰ از مجتبی مقدم، داستانی وهمانگیز، با تخیلی ناب و ساختاری محکم است. داستان نگهبانان جنگل که میبینند و نمیبینند … زنی که درخت هست و نیست …
داستان نسبتاً طولانیتر «سرخپوستان نمیبازند» داستان برتر سال ۱۳۹۱ از فرحان نوری، داستانی رئالیستی، ضد جنگ و پرکششِ سربازی است که در ماجرایی با سربازی عراقی، که نویسنده است و ناخواسته و ناراضی به جبهه جنگ فرستاده شده، روبهرو میشود و…
داستان «اسکیزو» برنده تندیس سال ۱۳۹۱ از پیمان برومند، داستانی نسبتاً پیچیده از زبان مردی است که خاطرات حدود ۱۱ سالگیاش را که بختکوار گریبانش را گرفته و رهایش نمیکند، بیان میکند: «۲۹ سال از آن ماجرا میگذرد. صورتم را سفت چسبانده بود روی زمین و پرزهای ریز قالی از یک سمت و ریش زبر خودش از سمت دیگر مثل سوزن مینشست توی پوستم. چشمانم را بستم و لابهلای پرتوهای نوری که چند در میان از بین ابرها میگریختند، پدر و مادرم را دیدم که پشت پنجره انتظار من را میکشیدند و کتابی که زیر دستم بود. لبخند کوتاهی بر لبم نشست و همین که چشم وا کردم پدر بزرگ را دیدم که دولول شکاریش را روی شقیقۀ سید گذاشت و فریاد کشید: سید حسن (ص ۵۶) …»
داستان «تلنگر» برنده تندیس ۱۳۹۲ از مهدی.م.کاشانی. داستانی است با ضرباهنگ کُند، اما خوشخوان. زوجی جوان برای ماه عسل به یکی از شهرهای ترکیه آمدهاند. در هتل، مرد همان طور که به همسر جوانش که خوابیده، نگاه میکند و با خودش از رابطۀ خود با همسر و رابطۀ مادر و پدرش واگویه دارد،… کیف همسرش را که به زمین افتاده برمیدارد و…
داستان «شهرزاد و من» (داستان برتر ۱۳۹۴)، از شقایق بشیرزاده، داستانی با موضوع استثنایی و جالبِ تغییر جنسیت است. دختری به نام شهرزاد، میخواهد فردا عمل تغییر جنسیتی انجام دهد و بشود شهروز…
داستان «خانهها»، برندۀ لوح افتخار سال ۱۳۹۳ از حسین یونسی، داستانی فانتزی – تخیلی است. مردی به خانه میآید، اما متوجه میشود مکان خانهشان جابهجا شده و این داستان بارها و بارها تکرار میشود… . یکی ازجذابیتهای این داستان، جابهجایی خانه در محلات مختلف تهران است، به گونهای که میتوان گفت این داستان از معدود داستانهای این مجموعه است که شهر تهران در آن حضور خوبی دارد: «اواخر تابستان چندهفتهای خانه رفت سمت لالهزار، نزدیکیهای خیابان هدایت. توی کوچهای باریک که از بالکن خانه ویترین یک خیاطی پیدا بود. نمایی که آن روزها میدیدیم، چند لباس تور سفید بود که از دیوار آویزان کرده بودند. صحنهای که با دیدنش هربار فکر میکردم یک زنِ درسته را با لباس عروس از طبقۀ دوم آویزان کردهاند (ص ۱۸۰)…»
داستان «جنبش دوبارۀ حسی آشنا، اما پیر» داستان برتر سال ۱۳۹۴ از یاسر قاسمی است. داستان مواجهه سنت و مدرنیسم است و رفتار و تنشهای میرزانامی که به تازگی در خانهاش دیشِ ماهواره نصب کرده و کارش شده تماشای برنامههای آن چنانی و نگرانی از خرابی آن و…. : «سه روز است که سعادت ماهواره را نصب کرده و حالا میرزا سه شب است که دیگر بعد از شام نمیخوابد و همین طور که جلوی تلویزیون دراز میکشد، کانالها را یکی یکی عوض میکند. روی هر کانالی که زنهای برهنه و نیمه برهنه را نشان میدهد، بیشتر میماند. هر کانال جدید مثل کشفی بزرگ میماند که لبخند را گوشۀ لبهای میرزا مینشاند. چشمهای میرزا هر چند ثانیه یک بار به گوشۀ دیگر اتاق میچرخد. جایی که ماهپاره در لباسهای ساتن گل مخملی خرناس میکشد(ص ۳۷۶) …»
داستان «آسمان سرخ شب» برنده لوح افتخار سال ۱۳۹۳ از محسن کچویی، شبه فراداستانی طنزآمیز از لیلی و مجنون، با روایتی متفاوت، در زمان حال و با حضور نظامی گنجوی، فروید و خوانندگان و… است.
و داستان منحصربه فرد «انبساط» که داستان برتر سال ۱۳۹۳ بوده، داستانی زیبا با چند راوی، تم گمگشتگی، اضطراب، تنهایی و…
از سهیلا شمس است.
حمزه برمر، مجتبی مقدم، آرام روانشاد، مریم ایلخان، پیمان برومند، محمدامین پارسی، فرامرز پورنوروز، لاله فقیهی، فرحان نوری، امین جودکی، احمدرضا توسلی، مهدی.م.کاشانی، بهاره ارشد ریاحی، آرش دبستانی، حسین یونسی، وحید باقری، خلیل نیکپور، اسماعیلزرعی، افشین علیخانی، سیاوش قربانیپور، محسن کچویی، الهام نظری، منصورآسترکی، نیرهالسادات میرزایی، سهیلا شمس، شادی عنصری، مریم طرفه، فاطمه علیپور، شهلا رضاسلطانی، سمیه حمدی، شقایق بشیرزاده، هما جاسمی، سپیده نوری، یاسر قاسمی، مهسا زهیری، تکتم توسلی و پیام ناصر نویسندگان چهل داستان این مجموعه هستند. این مجموعه با مقدمه و گردآوری جهانگیر هدایت، توسط نشر پوینده با ۴۱۵ صفحه در سال ۱۳۹۶ منتشر شده است.